Web Analytics Made Easy - Statcounter

فائزه هاشمی تمایل دارد در نقش سخنگوی منافقین به فعالیت مشغول باشد اما برخی اصلاح‌طلبان با اهداف انتخاباتی او را روتوش می‌کنند، البته ننگ با رنگ پاک نمی‌شود!

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژه‌های مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید

************

روزنامه‌های امروز یکشنبه ۲۲ مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که پیش‌ ثبت‌نام انتخاباتی گروه‌های مختلف سیاسی، آخرین گمانه‌زنی‌های برجامی پس از تبادل زندانیان و هوای گرم میهمان تابستانی ایرانیان در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

در هیچ دوره‌ای از انتخابات مجلس شورای اسلامی تا این حد جناح‌ها و شخصیت‌های سیاسی وارد فضای انتخاباتی نشده‌ بودند، ثبت‌نام تعداد قابل ملاحظه افراد با سلایق مختلف سیاسی حاکی از همین ماجراست.

روزنامه آرمان امروز که جناح چپ میانه را نمایندگی می‌کند درباره آرایش سیاسی حاکم بر انتخابات نوشته است:

بعد از پایان جنگ و اتمام دوره دوم ریاست جمهوری مرحوم هاشمی‌رفسنجانی دو طیف «اصلاح‌طلب» و «اصولگرا» قطب‌های اصلی انتخابات را تشکیل می‌دادند و در هر انتخاباتی شاهد رقابت حساس و نفس‌گیری بین این دو اردوگاه بودیم ولی حالا باید بگوییم که به‌دلیل انشعاب‌های بسیار در اردوگاه اصولگرایی و اصلاح‌طلبی به‌نظر انتخابات رنگ و بویی دیگر به خود خواهد داشت. حالا شخصیت‌هایی مانند جهانگیری، قالیباف، لاریجانی، روحانی و … که به‌نوعی ژنرال‌های سیاسی ایران محسوب می‌شوند هر کدام به‌نوبه خود مدعی «جریان سیاسی» هستند که می‌توانند مسیر انتخابات را تغییر دهند.

در ادامه این گزارش آمده است:

فضای سیاسی تا ماه‌های آینده درگیر حضور یا عدم حضور چهره‌های شاخصی مانند جهانگیری، لاریجانی و … خواهد بود و بازار تکذیب‌ها و تاییدها همچنان داغ می‌ماند ولی این سوال پیش می‌آید که آیا چهره‌هایی مانند حسن روحانی، که کارنامه قطوری از مسوولیت‌های اجرای، امنیتی و … را در اختیار دارد تمایلی برای نشستن بر روی صندلی‌های سبز بهارستان خواهد داشت؟ یا لاریجانی که ۳ دوره به‌عنوان رییس در بهارستان حضور داشت، آیا بار دیگر نام خود را در لیست‌های انتخاباتی خواهد دید؟

روزنامه هم‌میهن که متعلق به بخش تندروی جناح چگ است اما روایتی دیگر از پیش‌ ثبت‌نام داشته و در موضعی ۱۸۰ درجه مخالف با روزنامه آرمان امروز نوشته است:

مهلت پیش‌ثبت‌نام انتخابات مجلس دوازدهم امروز درحالی به پایان می‌رسد که هنوز گزارش رسمی و تاییدشده‌ای از نیروهایی که وارد صحنه انتخابات شده‌اند، در دست نیست. آنچه تاکنون در سطح رسانه‌ها و شنیده‌ها از محافل سیاسی منتشر شده، این است که برخی چهره‌های درجه اول دولت و مجلس قبل (حسن روحانی، اسحاق جهانگیری و علی لاریجانی) نیروهای نزدیک به خود را تشویق به نام‌نویسی و حضور در عرصه انتخابات کرده‌اند؛ اما خبری درباره کاندیداتوری خود این چهره‌های شاخص منتشر نشده است و فراتر از این، آنان شایعات و گمانه‌زنی‌های رسانه‌ها در این مورد را هم تکذیب کرده‌اند. همچنین، چهره‌های شاخص دولت قبل که زمزمه کاندیداتوری آنها شنیده می‌شد، تاکنون تشویق‌ها و دعوت‌های بزرگان را نپذیرفته‌اند و به میدان نیامده‌اند. محمدجواد ظریف، علی ربیعی و محمدجواد آذری‌جهرمی از مهمترین این چهره‌ها هستند که با وجود اصرار و تاکید سران دولت قبل، شواهد و قرائن از نامزد نشدن آنان حکایت دارد؛ مگر اینکه امروز و در ساعات آخر مهلت پیش‌ثبت‌نام در این زمینه اقدام کنند!

روزنامه اعتماد هم در گفتگویی با سخنگوی جبهه اصلاحات به آنالیز انتخابات پرداخته و می‌نویسد:

راهبرد اصلاح‌طلب‌ها در این دوره از انتخابات که در بیانیه جبهه اصلاحات هم مورد تاکید قرار گرفت، راهبرد ۱۵بندی سید محمد خاتمی است. امیدواریم حاکمیت بندهای این بیانیه را مورد توجه قرار داده و زمینه ارتباط نزدیک با مردم و مطالبات مردم را فراهم سازد. مهم مردم هستند نه اصلاح‌طلبان، اصولگرایان و... اگر این احزاب اهمیت و ظرفیتی دارند در نزدیکی به مطالبات مردم است. اگر قرار باشد هزینه عدم مشارکت مردم در انتخابات به گردن اصلاح‌طلبان بیفتد ابتدا باید زمینه‌های مشارکت فراهم شود، بعد مسوولی برای موضوع مشارکت تعیین شود. البته مردم کاملا آگاهند و می‌دانند کدام دسته، گروه و جریان، تمامیت‌خواه هستند و مطالبات آنها را کنار گذاشته‌اند.

بررسی برخی مطالب مطرح شده از سوی رادیکال های اصلاح طلب بیانگر آن است که آنان بر ضرورت پیوند خوردن اعتراضات و انتخابات و نمایان شدن کارنامه حکمرانی یکدست در انتخابات آتی تاکید داشته و در راستای گرم شدن تنور انتخابات پیشنهاداتی از جنس به رسمیت شناختن نمایندگان گفتمان جنبش زن، زندگی، آزادی را مطرح می سازند، در این رابطه اصلاح طلبان ساختاری تاکید می کنند که باید در فضای عمومی به بیان تفاوت های مهم انتخابات اسفندماه با دوره های گذشته پرداخت. به باور این بخش از اصلاح طلبان انتخابات اسفندماه اولین انتخابات پس از اغتشاشات ۱۴۰۱ است که باید بر این اساس اشاره شود که این انتخابات به طور قطع وضعیت سیاسی جامعه را نمایان خواهد ساخت!

فائزه برانداز است اما او را تخریب نکنید!

طرح سوال یک مسابقه تلویزیونی مورد توجه برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب قرار گرفته است، در جدیدترین قسمت از مسابقه تلویزیونی رخداد که از شبکه افق پخش می‌شود، مجری برنامه، از یک گروه از شرکت کنندگان پرسید: «کدام‌یک از فرزندان آقای هاشمی رفسنجانی به‌طور علنی از تحریم‌های ترامپ علیه ایران حمایت کرد؟»

روزنامه آرمان ملی که سخنگوی خانواده هاشمی است در این‌باره نوشته است:

طرح این سوال در یک مسابقه تلویزیونی که عنوان «نخستین مسابقه سیاسی تلویزیون» را یدک می‌کشد، از نظر بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی عجیب بوده و واکنش‌های متفاوتی به دنبال داشته است. شبکه افق در معرفی این مسابقه این‌طور نوشته است: «این مسابقه تلویزیونی مربوط به تاریخ معاصر کشور عزیزمان ایران است که شرکت کنندگان در آن ذیل دو گروه دو نفره با هم به رقابت می‌پردازند که حضور در آن نیازمند داشتن اطلاعات مناسب در زمینه تاریخ معاصر است.» داو سیما و برخی جریان‌های سیاسی در زمان حیات آیت الله هاشمی بارها به تخریب ایشان می‌پرداختند و می‌پردازند. مرداد ۹۹ محسن هاشمی گفت: «با وجود این، درخواست رسمی آیت الله هاشمی رفسنجانی برای در اختیار گذاردن فرصت قانونی پاسخگویی به اتهامات مطرح شده علیه ایشان، تا روز پایانی حیاتشان پاسخ داده نشد و متاسفانه طی پنج سال سپری شده از رحلت ایشان نیز این روند هتاکی و تخریب از سوی افراطیون همچنان در تریبون‌های رسمی کشور از جمله صداوسیما تداوم یافته است.»

آرمان ملی البته به این سوال پا سخ نداده است که آیا واقعا فائزه هاشمی از یک جنایتکار چون ترامپ حمایت کرده است یا خیر!

فائزه هاشمی در یک مصاحبه گفته است: برای ایران دوست داشتم آقای ترامپ انتخاب شود ولی اگر یک آمریکایی بودم به آقای ترامپ رای نمی‌دادم. به خاطر همین فشارهایی که می‌آورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق می‌افتاد.شاید اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا می‌کرد، بالاخره ما مجبور می‌شدیم یک تغییر سیاست‌هایی را داشته باشیم. این تغییر سیاست‌ها حتما به نفع مردم می‌توانست اتفاق بیفتد. دموکرات‌های کمی شُل و وِل هستند.

عجیب آنکه فائزه هاشمی این روزها از زندان مدافع سخنان خود بوده و در نقش سخنگوی منافقین به فعالیت مشغول است، اما برخی اصلاح‌طلبان با اهداف انتخاباتی او را روتوش می‌کنند، بی‌ت.جه به این موضوع که ننگ با رنگ پاک نمی‌شود!

منبع: مشرق

کلیدواژه: قیمت ویژه های مشرق مرور روزنامه ها روزنامه هم میهن حسن روحانی روزنامه اعتماد روزنامه آرمان ملی محمدجواد آذری جهرمی جهانگیری روزنامه آرمان فائزه هاشمی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت مسابقه تلویزیونی اصلاح طلبان فائزه هاشمی اصلاح طلب ثبت نام چهره ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۵۲۱۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!

این نوشته تلاشی است برای طرح یک مسئله، آسیب‌شناسی یک روند و در حد وسع ارائه چند پیشنهاد، که در نوشته دوم تقدیم خوانندگان خواهد شد. برای ورود به بحث ناگزیر از طرح یک مثال هستم. همه ما در سطوحی با مسئله‌ها، بحران‌ها و بعضاً فجایعی دست به گریبان هستیم و برای مواجهه با آن‌ها به ابزارهایی متوسل می‌شویم. این ابزارها در مواقعی به حل مسئله و مدیریت بحران کمک می‌کنند و حتی قادر هستند از فجایع جلوگیری کنند و در برخی موارد واجد چنین کارکردی نیستند. به گمان من به سیاست نیز می‌توان از این منظر نگریست؛ یعنی مسئله‌ها، بحران‌ها و فجایعی را فهرست کرد و سپس پرسید آیا ابزارها و ابتکارهای متعارف احزاب، جبهه‌ها و حتی افراد واجد کارکرد مثبتی هستند یا خیر؟

کمی به عقب برمی‌گردم. از بدو تأسیس جمهوری اسلامی ایران، جریانی که ابتدا به‌نام چپ [خط امام] و سپس اصلاح‌طلب شناخته می‌شد، کوشید ضمن تلاش برای درک صحیح وضع موجود، به بخشی از راه‌حل تبدیل شود. به‌عنوان نمونه در زمانی‌که گروه‌های سیاسی- نظامی عرصه سیاست و اجتماع را تسخیر کرده بودند، این جناح تلاش کرد بر وزن سیاست بیفزاید و از نظامی‌گری بکاهد یا به عبارتی از عرصه عمومی اسلحه‌زدایی کند که حاصل این تلاش به اعلامیه ده ماده‌ای دادستانی ختم شد. یا، در دوره‌ای که نظام اطلاعاتی کشور به‌شکل پراکنده اداره می‌شد و هر گروه به‌صلاحدید خود نسبت به عملکردش پاسخگو بود، تلاش شد نهاد اطلاعات کشور تجمیع شود و به‌عنوان یک وزارتخانه تحت اشراف قوه مقننه قرار بگیرد تا امر پاسخگویی ممکن شود.[۱] مضاف بر این‌ها می‌بایست به بحث زمان و مکان در فقه حکومتی ارجاع داد؛ باب این امر ابتدا از سوی بنیان‌گذار انقلاب اسلامی و در پی سنگینی نگاه فقه سنتی بر نظام تقنینی و حل مسئله کشور گشوده شد اما بعدتر جریان روشنفکری دینی با تلاش مضاعف بر آن شد نگاه و کارکردی متفاوت به دین ببخشد و از قرائت‌های تئوکراتیک و جزم‌اندیشانه بکاهد و بر ابعاد دموکراتیک و دگرخواهانه بیفزاید. افزون بر این‌ها می‌توان درباره آنچه بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گذشت نیز، تأمل کرد؛ دولت اصلاحات توانست با ابتکاراتی پرستیژ ایران را در منطقه و جهان ارتقاء دهد و ضمناً، در بحران‌هایی مانند افغانستان، ۱۱ سپتامبر و همچنین حمله نظامی به عراق جنگ‌طلبی و تنش‌زایی را تعدیل کند. و، در آخر باید به انتخابات ۹۲ اشاره داشت که جریان اصلاحات به‌رغم پرونده‌ مفتوح انتخابات ۸۸ در جمیع ابعاد، به بن‌بست‌شکنی کمک کرد و در جهت کاستن از سرعت فرآیند فرسودگی کشور گام برداشت. البته همه این موارد طبعاً واجد خطاها و کاستی‌هایی بوده است، که فهرست‌کردن و نقد قاعده‌مند آن‌ها می‌تواند راهگشا باشد.

‌اینک اما به‌نظر می‌رسد دو فاکتور مذکور، یعنی درک صحیح وضع موجود، و نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل، اگر نگوییم به بن‌بست رسیده، دست‌کم با بحران اساسی مواجه شده‌اند. بحرانی که دامن‌گیر احزاب اصلاح‌طلب، جبهه اصلاحات ایران و… نیز شده، و بیم آن می‌رود چون آفت به‌سراغ ریشه‌ها نیز برود.

درباره نظام ادراکی اصلاح‌طلبان. طی سالیان گذشته، مجموعه‌ای از تلاش‌ها رخ داد و کمک کرد تا اصلاح‌طلبان درکی ‌نسبتاً روشن از وضع موجود یا به تعبیری «منطق موقعیت» به‌دست بیاورند. این تلاش‌های سه وجهی شامل ۱) فعالیت مستمر و هدفمند حزبی- جبهه‌ای، ۲) کوشش‌های محققانه، و ۳) حضور مؤثر در نظام اداری کشور بوده است که امروزه هر سه وجه محل تأمل‌اند. یعنی آنچه مزیت نسبی اصلاح‌طلبان- به‌عنوان جریان آلترناتیو- به‌شمار می‌رفت، رقیق شده و رو به اضمحلال رفته است. در وجه اول شاهد فقدان خلاقیت حزبی از یک‌سو و کاستی‌های بسیار در تئوریک و پراتیک سیاست‌ورزی حزبی هستیم. در مقابل، رقیب که اساساً تحزب را امری ثانوی و مخل نظم عمودی- دستوری در سیاست می‌پندارد، ضمن آن‌که خود همچنان به زیست محفلی و باندی وفادار است تلاش می‌کند با حداکثر توان از احزاب رقیب سازمان‌زدایی کند. در وجه دوم با افت قابل ملاحظه تولیدات نظری، خاصه در زمینه مسائل توسعه و علوم انسانی روبرو هستیم و گاه، تلاش‌هایی رهزن و تعمیم‌های انحرافی را مشاهده می‌کنیم که نه‌تنها قابلیت انطباق بر شرایط کنونی ایران را ندارند بلکه مخل پروژه‌های اصلاحی می‌شوند. در سوی دیگر، جریان رقیب تلاش داشته از کلمات مشئومه و حوزه‌های ممنوعه از قبیل علوم انسانی، الهیات جدید و جز این‌ها قبح‌زدایی کند و به‌شکل قرارگاهی بر این حوزه‌ها متمرکز شود و آن‌ها را تصرف کند. تعدد نشریات علوم انسانی و برنامه‌های سمعی- بصری وابسته به نهادهای حاکمیتی تصویری به‌نسبت روشن از این وضعیت به نمایش می‌گذارد. البته که نگارنده معتقد است هنوز این جریان با جوشش‌‌ها و کوشش‌های تئوریک معتبر فاصله‌ای قابل توجه دارد. به این‌ها اضافه کنیم ارتقاء متوسط سواد عمومی و تسلط بر زبان‌های خارجی، و همچنین امکان دسترسی به منابع آکادمیک برای کنشگران آزاد و البته ابزارهای هوش مصنوعی، که قادرند بی‌نیاز از ایستگاه‌های مرسوم تغذیه فکری جناحی، خوراک‌ فکری شهروندان منفرد را تأمین کنند. در وجه سوم با عدم حضور مؤثر اصلاح‌طلبان در نظام اداری کشور مواجه هستیم. این عدم حضور تا حد زیادی معلول نگاه دگر‌ساز و غیریت‌ستیز ساخت قدرت بوده است چنانکه می‌بینیم عمده تلاش‌ جریان رقیب اصلاح‌طلبان بر فتح بوروکراسی و ویژه‌خواری، آن هم به مبتذل‌ترین شکل آن بوده است. اما از سوی دیگر نمی‌توان بر یک ضعف اساسی، یعنی عدم کادرسازی و از آن مهم‌تر محافظه‌کاری، حتی در مواجهه با اختیارات قانونی چشم بست. ضعفی که در درجه اول نظام ارتقاء جناحی- باندی و در درجه بعد انواع تبعیض‌های جنسی، قومی و… را در پی داشته است. مع‌الوصف، شاید بتوان گفت اشغال بوروکراسی و ورود به سیاهه حقوق-دستمزدِ دولت دیگر لزوماً مزیت یک جریان سیاسی آلترناتیو به‌حساب نخواهد آمد.

با این اوصاف می‌توان این‌گونه ادعا کرد که احزاب اصلاح‌طلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلی‌شان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.

نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل. برای توضیح این سرفصل نخست می‌بایست تفکیکی میان سیاست پایین‌دستی (low politics) و سیاست بالادستی (high politics) قائل شد. اگر تا سالیان پیش میان این دو سطح از سیاست تعادلی برقرار بود، اینک به‌نظر می‌رسد کفه سیاست بالادستی به‌ سنگینی گرایش پیدا کرده است. بدین معنا که ساخت قدرت به ذیل اختیارات منصوص و حصری، و حتی شورای‌های قانونی/فراقانونی بسنده نکرده و خود رأساً به امور پایین‌دستی ورود کرده است. از دیگر سو، سیاست پایین‌دستی به‌حدی تنزل یافته است که اگر نگوییم هیچ‌گونه امکان اثرگذاری بر آن مترتب نیست، دست‌کم باید بر اثرگذاریِ حداقلی آن تفاهم کنیم؛ آن هم در حد جوانان حزب رستاخیز که نهایتاً ذیل سیاست دفاع از مصرف‌کننده، آمار گران‌فروشی و گران‌فروشان را گزارش می‌کردند!

این وضعیت چندعاملی چرخ فعالیت کنشگران اصلاح‌طلب را دستخوش اختلال کرده است. به عبارتی نه ورودی‌ها (inputs) با واقعیت همخوان‌اند، نه نظام هنجاری با مطالبات جامعه تنظیم است، و نه با ابداعات و بضاعت‌ کنونی راهی برای اثرگذاری باقی مانده است. برای این ادعا مثال‌هایی را ذکر می‌کنم که به‌ نظر موجب صدمه دیدن پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان شده‌اند. سابق بر این دستگاه ادراکی- تحلیلی جریان اصلاحات، حسب دریافت خود از وضع موجود از طریق ابزارهای در دسترس، به اموری به نسبت کلان واکنش نشان می‌داد. برای نمونه می‌توان به مجموعه بیانیه‌های تحلیلی جبهه مشارکت ایران اسلامی اشاره داشت. بخشی از آن متون، فارغ از آن‌که در یک ساعت «س» بدل به کیفرخواست شدند، ایستارهایی را فراهم آوردند که عمدتاً، گفت‌و‌گو و نقد در عرصه عمومی را به‌‌دنبال داشتند. حال آن‌که امروز با تغییر گارد حاکمیت و گذار به الگوهایی جدید و نامتعارف از جمله در:

الف. مسئله واگذاری و تخصیص منابع،

ب. مسئله خصوصی‌سازی،

پ. مسئله نظام دانش و طبقاتی شدن آن،

ت. مسئله کارگران و زیر ضرب رفتن آن‌ها و فقدان توان چانه‌زنی مؤثر این قشر،

ث. مسائل نظام درمان و تعرفه‌ها،

ج. مسئله شهر و الگوی دفرمه توسعه آن،

چ. مسئله تبعیض مضاعف در تحرک‌های عمودی در بوروکراسی خاصه در مورد زنان و نیروهای مستقل و صاحب فکر، و…

کوششی درخور، جهت فهم مسئله و تجویز راه‌حل صورت نمی‌پذیرد یا اگر هم تلاشی صورت می‌گیرد، ارتباط مؤثری با جامعه هدف برقرار نمی‌کند. به عبارتی جریانی که سابقاً دارای تصویری کلان از نظام اداره عمومی کشور بود، اینک فاقد آن تصویر شده است. به این‌ها اضافه کنیم مواردی که به سیاست‌های کلی نظام راجع است و اساساً باب گفت‌و‌گو درباره‌شان بسته است؛ خواه به‌علت محافظه‌کاری، خواه به‌دلیل فقدان تئوری منسجم و منطبق با واقعیت، و خواه به‌سبب انذارها و محدودیت‌ها.

این وضعیت ترسیم شده سه پیامد را به‌دنبال دارد. نخست آن‌که کارویژه اصلاح‌طلبان- که همان دیوار حائل (بالشتک ضربه‌گیر) میان جامعه و حکومت بود، از میان می‌رود. یعنی حاکمیت صرفاً خود را در برابر توده مردم می‌بیند و طبعاً «قهر» را بر سایر ابزارها رجحان می‌دهد. دوم آن‌که، جامعه به‌سوی نوعی خودبسندگی هدایت می‌شود و بی‌پشتوانه و بدون تئوری و پیوستگی تاریخی به وادی عمل وارد می‌شود و به‌شکل اقتضایی عمل می‌کند. نام این وضعیت را می‌توان «تسطیح سیاست» نهاد، بدین معنا که تصادم دولت و جامعه به‌غایت افزایش پیدا می‌کند و مردم مستمراً متحمل هزینه‌های گزاف می‌شوند. ضربه‌ناپذیری- یا ضربه‌پذیری حداقلی- مردم به‌شکل توده‌ای در دولت اصلاحات می‌تواند مؤید این تحلیل و اهمیت این کارویژه اساسی باشد؛ چنانکه در تمامی ادوار دولت در جمهوری اسلامی جز دولت اصلاحات ضربه‌پذیری توده‌ای، چه برآمده از اعتراض و چه برخاسته از شورش وجود داشت و دولت نتوانست به‌عنوان ضربه‌گیر از وارد آمدن خسارت به مردم بکاهد. سوم آن‌که متعاقب این روند نوعی تصویرسازی دفرمه به نظام تحلیلی اصلاح‌طلبان تحمیل می‌شود. نخستین مرحله این تصویرسازی، اختلال در نظام مسئله‌یابی است. این اختلال، که شاید در پزشکی نیز شایع باشد، با تشخیص نادرست بیماری و تجویز نادرست دارو همراه است. مرتبط کردن سنگ‌اندازی‌ها در پروسه‌های اصلاحی، و برگشت‌پذیری آن‌ها به مؤلفه‌هایی چون «لحن»، «ادبیات تحریک‌آمیز» و… جزئی از این نظام اختلالی است؛ حال آن‌که می‌توان فهرستی از لحن‌های آرام، و ادبیات غیرتحریک‌آمیز را بر آفتاب فکند و این فرضیه را ابطال کرد. دومین مرحله این تصویرسازی «برساختن خصم‌‌» است. چنانکه اختلال در نظام مسئله‌یابی به هسته مرکزی یک تفکر بدل شود، ناخودآگاه آن تفکر به برساختن خصم رهنمون می‌شود. بدین معنا که آگاهانه یا از سر خطای تحلیلی صرفاً به بخشی از صحنه سیاست نور تابانده و خصمِ جدید علت‌العلل مسائل معرفی می‌شود. حال آن‌که اساساً منطق اصلاحات، نه خصم‌پرور است و نه حذف‌محور.‌

در بخش‌های بعدی این یادداشت، تلاش خواهم کرد به طرح پیشنهادها و تجویزهایی ناظر به آینده جریان اصلاحات بپردازم.

 

پی‌نوشت:

[۱] خوانندگان می‌توانند برای مطالعه بیشتر به مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی و پیشنهادهای مطرح در زمینه تأسیس نهاد اطلاعاتی کشور مراجعه کنند.

دیگر خبرها

  • اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!
  • ترامپ طرح مفصلی برای پایان جنگ اوکراین دارد، اما ...
  • وحدت نیرو‌های انقلاب رمز عبور از تهدیدات است
  • تک‌روی و سهم‌خواهی به نظام و مردم آسیب می‌زند
  • محسن رضایی از جلسات با گروه‌های سیاسی دنبال چه هدفی است؟
  • اخطار محسن رضایی به تک‌روی و سهم‌خواهی برخی جریانات / سعید محمد به گله‌مندی پرداخت
  • محسن رضایی: سهم‌خواهی به نظام و مردم آسیب می‌زند
  • محسن رضایی: تک‌روی و سهم‌خواهی به نظام و مردم آسیب می‌زند
  • تایمز: ترامپ طرح مفصلی برای پایان جنگ اوکراین دارد
  • تایمز: ترام طرح مفصلی برای پایان جنگ اوکراین دارد